پرسش وپاسخ هاي مهدويت 3
پاسخ ما:
»فرويد«روانشناس معروف و »ديل كارنگى«نويسنده نامى مىگويند:
»همه اعمال انسان از دو آرزوى اساسى بر مىخيزد و آن آرزوى شهوانى و آرزوى بزرگى و اهميّت است « .
توضيح اينكه روانشناسان مذكور مىگويند: »افراد بشر هر عملى را كه انجام مىدهند يا حس شهوانى و يا آرزوى بزرگى و حبّجاه آنها را به آن عمل وادار نموده است.
اگر چه اين گفته صددرصد صحيح نيست و بلكه افراد متديّنى وجود دارند كه تنها هدف و منظورشان جلب رضايت خدا است و نظرى به شخصيّت و شهرت ندارند ولى از اين حقيقت هم نمىتوان صرفنظر كرد كه اكثريّت) صدى نود و نه ( مردم اين آرزو و ايده را داشته و از فعّاليّتهاى خود همين هدف را منظور كردهاند.
بنابراين هيچ فردى با داشتن اين غريزه نمىتواند ببيند كه ديگرى داراى شخصيّت و اهميّت بيشترى باشد، بلكه همه مىكوشند كه همان شخصيّت و مقام اوّل را براى خود احراز كنند.
اينجا است كه در اثر تضادّ منافع نزاعها و جنگها به وجود مىآيد و مصلح جهانى بايد در اين مورد اظهار قدرت نمايد، يعنى از ضعفا و بيچارگان طرفدارى كند و آنان را نيرومند نمايد و مقتدرترين جنايتكاران را سركوب كند و در نتيجه مساوات كامل در ميان افراد بشر به وجود آورد.
در اين فصل نيز بايد گفت: مصلح جهانى نمىتواند تنها به وسيله قدرت مادّى مساوات كامل را به وجود آورد، بلكه اگر بخواهد عدالت را در چهارچوبه قانون با جلب رضايت و راحتى عمومى مردم در سراسر عالم ايجاد كند، بايد از قدرت معنوى نيز استفاده كند و كمك پروردگار را پشتيبان خود قرار دهد.
زيرا تجربه ثابت كرده است انسان تنها با اظهار قدرت ظاهرى نمىتواند مساوات كامل با ضميمه جلب رضايت واقعى مردم را در جهان به وجود آورد. چنانكه در بعضى از ممالك كمونيستى كه افراد بشر مىخواستهاند با همين فكر مساوات را تا حدّى تنها در يك مملكت عملى كنند حتّى براى يك روز هم موفّق نشده و مسلّم تا وقتى كه يك مقتدر روحانى با نيروى معنوى در رأس صلح جهانى واقع نشود جهان به اين ايده نخواهد رسيد.
بنابراين مصلح كلّ بايد از قدرت روحى و تكنيكى و سياست زمامدارى فوق العادهاى برخوردار باشد كه اسلام او را به عنوان حضرت مهدى عليهالسلام معرّفى كرده است. يعنى قدرت معنوى و روحى حضرت بقيّةاللّه روحى فداه را مربوط به قدرت لايزال و بىمنتهاى حضرت بارى تعالى و آن حضرت را متّصل به قدرت خداى قادر متعال دانسته است.
سؤال دوازدهم:
چرا بايد منجى جهان بشريّت دور از خطا و اشتباه باشد؟!
پاسخ ما:
ترديدى نيست كه اگر يك فرد زمامدار بخواهد قوانينى را به مرحله اجراء بگذارد و مردم از او كاملاً پيروى كنند بايد خود او آن قوانين را مو به مو به كار بندد و حتّى داراى دامنى پاك و اعمالى صالح و معصوم از گناه باشد.
و بلكه دانشمندان حقوقى جهان معتقدند كه اين فرد زمامدار بايد كمال كوشش را در مصونيّت خود از خطا و اشتباه بنمايد.
در اين باب بايد با آخرين نظرات دانشمندان حقوقى جهان هم عقيده شد، زيرا بدون يك چنين فردى حكومت واحد جهانى توأم با عدالت تحقّق پيدا نمىكند.
اديان بزرگ جهان مىگويند:
از دير زمان در كتابهاى »تورات«و »انجيل«و »قرآن « و سائر كتب آسمانى به لزوم پاكدامنى و عصمت انبياء عليهمالسلام اشاره شده و ما در كتاب »پاسخ ما«عيناً عبارات كتب مذكوره را نقل كردهايم.
و لذا دين مقدّس اسلام حضرت مهدى عليهالسلام را معصوم از گناه و خطا و سهو و نسيان مىداند كه انشاءاللّه اين صفت براى آن حضرت در اين كتاب اثبات خواهد شد.
ضمناً طبق جمله معروف كه گفتهاند: سهو الكبير كبير) يعنى: سهو و خطاى شخص بزرگ گران تمام مىشود و بزرگ است ( باز بايد منجى جهان بشريّت دور از خطا و اشتباه باشد.
بنابراين اگر رهبر جهان بشريّت كوچكترين خطا و يا اشتباهى بكند، چون موج ايجاد مىكند ممكن است به ضررهاى غيرقابل جبرانى منجر شود و حتّى احتمال دارد كه با كوچكترين خطا و اشتباه به كلّى هدف خود را از دست بدهد و موفّق به ايجاد حكومت واحد جهانى نشود.
زيرا گاهى يك اشتباه و يا يك غفلت كوچك منجر به خونريزيها و بىعدالتيهاى بزرگ مىگردد.
بنابراين منجى جهان بشريّت بايد دور از گناه و خطا و سهو واشتباه باشد، چنانكه اسلام براى حضرت مهدى عليهالسلام اين اعتقادرا دارد.
سؤال سيزدهم:
آيا اميدى هست كه روزى دنيا تحت فرمان منجى جهانى قرار بگيرد و حكومت واحد جهانى تشكيل شود؟
پاسخ ما:
بدون ترديد يكى از بزرگترين خواستههاى بشر آزادى و حريّت است.
انسان از روزى كه در جهان به وجود آمده هميشه براى تحصيل آزادى كامل تلاش مىكرده است.
در گذشته كه وسائل ارتباط جمعى در اختيار بشر تا اين حد نبود، يعنى براى مسافرتها از هواپيماهاى قارّهپيما و براى رساندن پيام از راديو و تلويزيون استفاده نمىكردند، شايد مردم آن زمان مثل مردم زمان ما احساس احتياج و نياز به آزادى نمىنمودند، در آن زمان كسانى كه در يك مملكت و حتّى در يك شهر و قريه زندگى مىكردند گاهى شايد به فكر مسافرت به مملكت و يا شهر و قريه ديگر نمىافتادند.
ولى امروز همه آرزو دارند كه لااقل دنياى خود را ببينند، بدون هيچ قيد و شرطى در روى كره زمين سير كنند، مرزهاى ممالك برداشته شود، همه مردم با هم برادر باشند، افراد هيچ مملكتى نسبت به مملكت ديگر خصومت نداشته باشند، منابع تحت الارضى بين همه مردم دنيا بالسّويه تقسيم شود، جنگها و خونريزيها از بين برود و مخارجى كه بيهوده در اين راه صرف مىشود براى عمران و آبادى جهان مصرف گردد.
همه آرزو دارند كه زمامداران خودسر از بين بروند و عدل و داد در بين مردم حكمفرما باشد، خودشان بكارند و خودشان درو كنند و به اصطلاح آقا بالا سر و فرمانده نداشته باشند.
زمامداران خودسر بگذارند فرهنگ جامعه رشد كند و هر كسى به حقّ خود قانع باشد و جز خدا كه خالق آنها است كسى ديگر بر آنها حكومت نكند.
خوف و هراس از كسى نداشته باشند و هيچگاه چيزى جز خدا آنها را زير بار حاكميّت خود نكشد.
اينها قسمتى از خواستههاى بشر است كه متأسّفانه هر چه زمان به پيش مىرود، بشريّت از اينها محرومتر مىگردد.
ولى تاريخ نشان داده كه در هر زمان روى بشر فشار زيادترى آمده با يك جهش انقلابى برنامهها را به نفع خود تغيير داده است.
تاريخ انقلابهاى جهان همه گواه مدّعاى ما است.
زيرا اگر در تاريخ به علّت انقلابهاى جهان دقيق شويد، متوجّه مىگرديد كه تمام انقلابها واكنش و عكسالعمل فشارهائى بوده كه بر روى گرده بشر مىآمده و آنها تا جائى كه طاقت داشتهاند صبر مىكردند، ولى وقتى طاقتشان بسر مىآمد با يك جهش و حركت انقلابى تاج و تخت طاغوتهاى زمان خود را سرنگون مىنمودند.
به عنوان شاهد مدّعا به چند نمونه از اين حوادث تاريخى توجّه فرمائيد.
1 - فساد مذهبى و سياسى و آشفتگيهاى اقتصادى سبب شد كه امپراطورى نيرومند ساسانيان در برابر قوم عرب كه تازه در زيرلواى دينى گرد آمده و به ايمانى محكم مسلّح شده بودند از پاى درآيد.[1]
2 - پسران اميّه) بنى اميّه (در دمشق بارگاه با جلال و شكوهى بر پا داشته بودند و عوايد بيت المال مسلمين كه از راه جزيه و خراج به آنجا سرازير مىشد، به قدرى آنان در فساد اخلاق و ظلم افراط كردند كه به وسيله »ابومسلم خراسانى«اين جهش اصلاحى پيدا شد و مردم مسلمان خود را از ظلم و ستمهاى آنان نجات دادند.
3 - انقلاب علمى اروپا) رنسانس ( از قرن شانزدهم ميلادى به بعد بيشتر مربوط به فشارهائى كه از طرف كليسا به دانشمندان وارد مىگرديد، بوده است.
كليسا در آن موقع به وسيله محكمه تفتيش عقائد و انگزيسيون اصرار زيادى داشت كه اين دانشمندان به مطالب خشك مسيحيّت و معارف انجيل پاىبند باشند و از خود به هيچ وجه اظهار عقيدهاى نكنند.[2]
4 - انقلاب كبير فرانسه كه در 14 ژوئيه 89 عليهالسلام 1 ميلادى در پاريس روى داد، نتيجه استبداد و فشار شديدى بود كه به مردم واردآمد.
»ويليام دويت«در كتاب »حوادث بزرگ تاريخ « مىنويسد:
گروهى از مردم كه احساساتشان به منتها درجه طغيان رسيده بود مانند طوفان روى به زندان »باستيل«گذاشتند و پس از كشتن مدير زندان هفت تن از زندانيها را كه در سياهچالهاى آن بود، آزاد ساختند.
مردم به دنبال سلاح همه جا را مىگشتند، ولى تصرّف قلعه باستيل علّت و نتيجه بسيار بزرگى داشت. »باستيل « مظهر استبداد و حكومت خودسرى بود، در اين قلعه كسانى كه عقايد سياسيشان مخالف عقايد طبقات حاكمه بود، بدون محاكمه زندانى مىشدند، هيچ يك از آن هفت تن زندانى كه آزاد شدند، زندانى سياسى نبودند، امّا تصرّف قلعه باستيل يا مظهر رژيم استبدادى و خودسر، سيل احساسات را كه تا آن زمان در سينهها محبوس بود، جارى ساخت و به دنبال خود يك رشته حوادث و انفجارهاى خونين آورد كه معروف به انقلاب فرانسه شده است.
5 - انقلاب بر ضدّ بردگى از اوائل قرن نوزدهم ميلادى آغاز شده و رفته رفته به سراسر اروپا و آمريكا و ممالك ديگر سرايت كرد. با مختصر دقّت واضح مىشود كه مربوط به اعمال ضدّ انسانى و فجايع دردناكى كه نسبت به بردگان انجام مىشد، مىباشد.
6 - انقلاب كمونيستى كه در سال عليهالسلام 191 به وسيله ل»نين«از شهر»سن پطرز بورگ«برخاست مربوط به استبداد فوق العاده حكومت »تزارى « و فشارهاى او به مردم شوروى بود.
7 - و خلاصه نجات هند از زير بار حكومت استعمارى كه »رابرت كلايو « اوّلين فرمانرواى انگليسى در آن كشور به وجود آورده بود مربوط به فشارهاى بيدادگران انگليسى بود.
8 - و بالأخره نهضتى كه امروزه بر ضدّ تبعيضات نژادى در كشورهاى غربى شروع شده، مربوط به ستمگريهاى سفيدپوستان است.
9 - و در زمان ما انقلاب عظيم ملّت ايران عليه ظلم و ستمهاى رژيم 2500 ساله شاهنشاهى به خاطر بىعدالتيها و فشارهاى زمامداران و مسئولين رژيم پهلوى بود كه مردم ايران را بر آن داشت كه آنها را نابود كنند و مرجع بزرگ دينى را به عنوان رهبر انقلاب انتخاب نمايند.
طبق اين شواهد تاريخى و صدها نمونه ديگر مطمئن مىشويم كه اگر مردم دنيا قدرى از خواب گران برخيزند و متوجّه محدوديّتها و محروميّتهائى كه از طرف ابرقدرتها به وجود آمده بشوند، با يك جهش انقلابى ريشه محدوديّت و فشار را از بيخ و بن بر مىكنند و خود را با يك حكومت واحد جهانى تطبيق مىدهند. و اين جهش بسيار نزديك به نظر مىرسد. زيرا تا حدّى مردم دنيا از خواب بيدار شدهاند و آن چنانكه از بعضى احاديث استفاده مىشود، مردم ايران بايد انقلاب را شروع كنند كه مىبينيم كردهاند. و مقدّمات حكومت واحد جهانى را فراهم نمودهاند.
[1] - كتاب »حوادث بزرگ تاريخ«از ويليام دويت.
[2] - كتاب »حوادث بزرگ تاريخ.
سؤال چهاردهم:
آيا اين انقلاب به وسيله مردم بايد انجام شود يا آنكه احتياج به رهبر آگاه و سياستمدار دانائى دارد؟!
پاسخ ما:
بدون ترديد هيچ گاه مردم بدون رهبر در هيچ انقلابى نتوانستهاند كاملاً موفّق شوند.
مقام رهبر در اجتماع مانند مقام مغز انسان در بدن است همان گونه كه اگر مغز در بدن فرماندهى نداشته باشد، بدن نمىتواند كار صحيحى انجام دهد، هم چنين اجتماع اگر بدون فرمانده و رهبر بخواهد كارى بكند جز ضايعات چيز ديگرى ببار نخواهد آورد.
و همان گونه كه اگر مغز اشتباه بكند و يا غلط تشخيص دهد، بدن را به تباهى مىكشاند، هم چنين اگر رهبر، نادان و يا خودخواه و يا خطاكار باشد، علاوه بر آنكه نمىتواند در جامعه، انقلابى به وجود آورد، مردم را به طرف بدبختى هم سوق مىدهد.
بنابراين حكومت واحد جهانى دو ركن و پايه اساسى دارد:
اوّل: بايد رهبرى دانا و مقتدر و دور از خطا داشته باشد.
سپس مردم در اثر آگاهى و توجّه به حقوق و اطّلاع از اينكه حقوقشان ضايع مىشود، قيام كنند و انقلاب را به پيروزى برسانند.
پر واضح است كه حركت و قيام اجتماع بشرى آن هم در سطح گستردهاى كه تمام جهان را بخواهد فرا گيرد، بدون تنظيم ناظمى و بدون رهبر جامعالشّرائطى امكان پذير نخواهد بود.
سؤال پانزدهم:
طبيعى است كه هميشه انقلابها بوسيله افراد محروم و ضعيف اجتماع به وجود مىآمده، زيرا آنها هستند كه فشارها را لمس كردهاند.
آيا در حكومت واحد جهانى هم افراد ضعيف در انقلاب مؤثّرند يا همه مردم با هم انقلاب مىكنند؟!
پاسخ ما:
همان طورى كه گفتيد، هميشه حركت انقلابى از طرف كسانى كه يا تحقير شده و يا حقوقشان ضايع گرديده و يا مظلومواقع شدهاند و به طور خلاصه مستضعفاند، تحقّق پيداكرده است.
ولى در انقلاب كبير حكومت واحد جهانى، چون وجود جمهوريهاى متعدّد و محدوديّتهاى فوقالعاده كه در جاى خود ذكر شد، روى همه مردم دنيا فشار آورده و حتّى مستكبرين هم اگر از جهت فكرى روشن باشند، در حقيقت مستضعفاند، طبعاً اين انقلاب يكپارچگى خاصّى دارد.
امّا چيزى كه هست در اين انقلاب مظلومين جنبه پيشگامى را عهدهدار خواهند بود.
و چون به انسان كامل بيش از همه در محدوديّتهائى كه جهّال به وجود مىآورند، فشار و ظلم وارد مىشود و لياقت بيشترى هم دارد، او است كه رهبرى انقلاب را به عهده خواهد گرفت.
طرفداران اديان بخصوص دين اسلام نجات مردمان ضعيفى را كه به دست جنايتكاران بشرى مبتلاء شدهاند، مربوط به عدل پروردگار دانسته و معتقدند كه نيروى خدائى در اين جَهِشها و عكسالعملها به بشر ضعيف و بىپناه كمك مىكند.
قرآن كتاب آسمانى مسلمانان با نقل شاهدى از تاريخ بنى اسرائيل كه زير شكنجههاى قدرت فرعونى جانشان به لب آمده بود و به وسيله مصلحى به نام »موسى«دست تجاوزكارانه فرعون را از سر قوم بنى اسرائيل كوتاه كرد، به موضوع فوق اشاره مىكند و مىگويد:
»و نريد ان نمن على الّذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثين « .
) خدا خواسته است كه مردم روى زمين را پيشوايان و وارث و مالك زمين قرار دهد ( .
دانشمندان علوم تجربى مىگويند: قانونى به نام) واكنش ( يا عكسالعمل وجود دارد كه طبق اين قانون اگر چيزى را با فشار به زمين يا ديوار بكوبند، با نيروى مساوى همان نيرو ولى در جهت مخالف مواجه مىگردد كه آن را در سمت مقابل به عقب بر مىگرداند از اين قانون استنتاجات فراوانى در علوم مىشود.
دانشمندان علوم روانى معتقدند كه اين قانون در مسائل روانى و اجتماعى تعميم بيشترى دارد و آن را مىتوان منشأ اصلى انقلابها و تحوّلات دانست.
نتيجهاى كه از اين قانون فوقالعاده پر اهميّت) يعنى جهش انقلابى (در اعصار گذشته، يا قانون كلّى طرفداران اديان) پشتيبانى نيروى خدائى از مردمان مستضعف (يا واكنش روانى از نظر دانشمندان علوم تجربى و روانى مىگيريم اين است كه عاقبت اين فساد و وحشتهاى عمومى و جهانى يك جهش و انقلاب اصلاحى جهانى خواهد بود.
منبع كتاب مصلح غيبي علامه ابطحي