اظهار بى اطلاعى معاويه از جايگاه على عليه السلام
معاويه در سال 50 (ه ) براى آماده سازى مقدمات بيعت گيرى براى
يزيد به دو سفر حج رفت . در سفر دوم كه سعد بن ابى وقاص هم او را همراهى مى كرد.
بعد از بازگشت ، سعد بن ابى وقاص را همراه خود به دربارش برد و شروع كرد به بدگوئى
و دشنام دادن به على عليه السلام . سعد برخاست تا بيرون رود و نسبت به معاويه
اعتراض كرد كه چرا به على عليه السلام دشنام مى گويى ؟! سپس گفت : بخدا اگر يكى از
افتخاراتى را كه على عليه السلام بدست آورده ، بدست آورده بودم ، برايم بهتر بود از
آنكه تمام هستى از آن من باشد و برخاست تا برود. معاويه سريع برخاست و گفت : بنشين
تا جواب حرف را بشنوى . اكنون بيش از هر وقت در نظرم پست و قابل سرزنشى . اگر راست
مى گويى پس چرا على عليه السلام را يارى نكردى ؟ چرا با او بيعت نكردى ؟ من اگر از
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آنچه را تو شنيده اى درباره على عليه السلام ،
شنيده بودم تا زنده بودم نوكرش بودم . سعد گفت : به خدا من بيش از تو در خور مقامى
هستم كه تو دارى
+ نوشته شده در یکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۷ ساعت 6:11 توسط خادم
|