روایتی خواندنی درباره امام نقی علیه السلام

روایتی خواندنی درباره امام نقی علیه السلام

امام نقی علیه السلام ،emam naghi ، imam naghi

بعد از آن، راهی منزل خویش گشتم و فتح بن خاقان نیز به دنبال من آمد و گفت: شکّی ندارم که تو از حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‌السلام تقاضا کرده ای که برایت دعا نماید و دعای آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش می‌کنم که از او تقاضا کنی تا برای من نیز دعا نماید.

به گزارش جهان، مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان آورده‌اند:

شخصی به نام ابوالحسن، محمّد بن احمد به نقل از عمویش حکایت نماید:

روزی از روزها به قصد دیدار و ملاقات حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‌السلام حرکت کردم و چون بر آن حضرت وارد شدم عرضه داشتم: خلیفه، سهمیّه و جیره مرا به اتّهام این که از اطرافیان و دوستان شما می باشم، قطع کرده‌اند.

پس چنانچه ممکن باشد، از او بخواهید که سهمیّه مرا برگرداند، قبول می‌کند؛ و همانند گذشته کمک‌های خود را نسبت به من پرداخت می‌نماید.

حضرت در جواب فرمود: انشاء الله درست خواهد شد. پس به منزل خود بازگشتم و چون شب فرا رسید، شخصی درب منزل آمد و دقّ الباب کرد، وقتی درب منزل را گشودم، دیدم که فتح بن خاقان ماء مور متوکّل ایستاده است، هنگامی که چشمش به من افتاد، گفت: در منزل خود چه می‌کنی؟

زود باش، که خلیفه تو را احضار کرده است، پس به همراه او راهی دربار متوکّل شدیم و چون بر او وارد شدیم دیدم نشسته است و منتظر من می‌باشد.

پس همین که چشمش به من افتاد، اظهار داشت: ای ابوموسی! ما همیشه به یاد تو هستیم؛ لیکن تو ما را فراموش کرده ای، اکنون بگو که از ما چه طلب داری؟

گفتم: کمک‌های گوناگونی که تاکنون بر من می‌شده است، آن‌ها را قطع نموده‌اند؛ پس دستور داد که کمک‌ها و سهمیّه من همانند سابق و بلکه چند برابر افزایش و پرداخت شود.

در پایان از آن حضرت، تقاضا کردم و عرضه داشتم: یا ابن رسول اللّه! چنانچه ممکن باشد، دعائی را به من تعلیم نما که هرگاه بخوانم، دعایم مستجاب شود؟ پس حضرت فرمود: این دعائی را که به تو تعلیم می‌دهم، من خود زیاد می‌خوانم و از خداوند متعال خواسته‌ام، که هرکس آن را بخواند ناامید نگردد

سپس از نزد خلیفه خداحافظی کرده و بیرون آمدیم؛ و به فتح بن خاقان گفتم: آیا علیّ بن محمّد هادی علیه‌السلام امروز اینجا آمده است؟

اظهار داشت: خیر.

گفتم: آیا نامه ای برای خلیفه نوشته است؟

پس جواب داد: خیر.

بعد از آن، راهی منزل خویش گشتم و فتح بن خاقان نیز به دنبال من آمد و گفت: شکّی ندارم که تو از حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‌السلام تقاضا کرده ای که برایت دعا نماید و دعای آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش می‌کنم که از او تقاضا کنی تا برای من نیز دعا نماید.

هنگامی که به محضر مبارک امام هادی علیه‌السلام وارد شدم و سلام کردم، فرمود: ای ابوموسی! آیا مشکلت برطرف شد و خوشحال گردیدی؟

عرضه داشتم: بلی، یا ابن رسول اللّه! ای سرورم! به برکت دعای شما راضی و قانع شدم.

سپس حضرت نیز مرا مخاطب قرار داد و فرمود: خداوند متعال نسبت به ما اهل بیت - عصمت و طهارت - آگاه است که ما در مشکلات به غیر از او رجوع نمی‌کنیم، همچنین در ناملایمات و گرفتاری‌ها فقط به او توکّل و تکیه می‌نماییم، بنابراین هرگاه تقاضا و خواسته ای داشته باشیم خداوند متعال از روی لطف و تفضّل مستجاب می‌نماید. بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم: فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت، که از شما تقاضا کنم تا برایش دعا نمایی.

امام علیه‌السلام فرمود: فتح در ظاهر با ما دوستی می‌نماید ولی در واقع از ما بیگانه است، ما برای کسی دعا می‌کنیم که خالص، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اِقرار و اعتقاد به نبوّت حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله داشته؛ و نیز اعتراف به حقوق ما اهل بیت رسالت داشته باشد. سپس حضرت افزود: من برای تو دعا کردم و خداوند متعال آن‌را مستجاب گرداند.

خداوند متعال نسبت به ما اهل بیت - عصمت و طهارت - آگاه است که ما در مشکلات به غیر از او رجوع نمی‌کنیم، همچنین در ناملایمات و گرفتاری‌ها فقط به او توکّل و تکیه می‌نماییم، بنابراین هرگاه تقاضا و خواسته ای داشته باشیم خداوند متعال از روی لطف و تفضّل مستجاب می‌نماید. بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم: فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت، که از شما تقاضا کنم تا برایش دعا نمایی

در پایان از آن حضرت، تقاضا کردم و عرضه داشتم: یا ابن رسول اللّه! چنانچه ممکن باشد، دعائی را به من تعلیم نما که هرگاه بخوانم، دعایم مستجاب شود؟

پس حضرت فرمود: این دعائی را که به تو تعلیم می‌دهم، من خود زیاد می‌خوانم و از خداوند متعال خواسته‌ام، که هرکس آن را بخواند ناامید نگردد:

*یا عُدَّتی عِندالعُدَد وَ یَا رَجَائِی وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یَا کهفی وَ السَّنَدُ وَ یَا وَاحِدُ وَ یَا أَحَدُ وَ یَا قُلْهُوَ اللَّهُ أَحَدُ أَسْئَلَکَ اللَّهُمَّ به حقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْخَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً انَّ تُصَلَّیعَلَیْهِمْ وَ انَّ تَفْعَلْ بِی (کَذَا وَ کَذَا).*

ترجمه دعا:

«ای ذخیره من به هنگام شمارش ذخیره‌ها و ای امید من و تکیه گاهم و ای پناهگاه و ملجاءام ای یکی و ای یکتا و ای قل هو الله احد خدایا از تو می‌خواهم به حق کسانی که خلقشان کردی واحدی از خلقت همسان ایشان نیست اینکه برایشان درود فرستی و برای من فلان حاجت را برآوری»

بخش تاریخ وسیره معصومین تبیان


منبع :

چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی علیه‌السلام ؛ عبداللّه صالحی به نقل از:آمالی شیخ طوسی: ج 1، ص 291، مدینة المعاجز: ج 7، ص 436، ح 2437، بحارالانوار: ج 50، ص 127، ح 5.

کلاس: امام شناسی، استاد: امام نقی(علیه‌السلام)

کلاس: امام شناسی، استاد: امام نقی(علیه‌السلام)

امام نقی علیه السلام

بد نیست هر از گاهی بعضی از شاخصه های رفتاری مان را سنجش کنیم. نگاهی به درونمان بیاندازیم و ببینیم هر آنچه برای ما لازم و ضروری است، در وجودمان یافت می شود یا نه؟ ببینیم آیا به همه آنچه روحمان نیاز دارد، دسترسی داریم یا از خلاء بعضی ضروریات رنج می بریم.

یک شیعه آگاه و اثرگذار باید دارای ابعاد و مراتبی باشد که هر کدام به تنهایی او را از سایرین متمایز می کند.

برای مثال باید هر کس که ولایت و محبت اهل بیت(علیهم السلام) را مسلک و مرام خود قرار داده بررسی کند و ببیند که آیا معرفت و شناختش نسبت به ائمه طاهرین روزافزون و رو به تزاید است یا خیر؟

اساساً دغدغه ای به عنوان دین دارد یا نه؟ درک دین و درد دین در او دیده می شود یا خیر؟

اگر یک چنین سنجش و آزمایشی را از خود داشته باشیم، می توانیم به نقاط ضعف خود پی ببریم و نسبت به رفع آن اقدام نماییم.

از نکاتی که یک شیعه واقعی باید بدان آگاهی و معرفت داشته باشد، شناخت جایگاه امام و آشنایی با مرتبه والای اوست.

یکی از میراث های جاودانه و ماندگار امام علی النّقی علیه السلام که در صحت سند آن کمترین تردید و ابهامی وجود ندارد، زیارت جامعه کبیره است.

این زیارت که خواندن آن در همه اوقات و در همه ی زمانها مطلوب و پسندیده است و قرائت آن در اعتاب مقدسه و حرمهای نورانی معصومین از امتیاز بیشتری برخوردار است در اغلب کتب دعا و مناجات از جمله مفاتیح الجنان ذکر شده است.

آنچه محتوای این زیارت نامه را از سایر زیارات متمایزتر می کند، پرداختن به دو اصل مهم در فرهنگ شیعی است.

 

اول امام شناسی و دوم شیعه شناسی

ابتدائاً در این زیارت نامه شریف، به این نکته واقف می شویم که امام و پیشوای معصوم ما دارای چه ویژگی هایی است. ثانیاً در می یابیم که ما به عنوان پیروان آنها باید چه خصوصیاتی را دارا باشیم.

علم غیب و دانش ذاتی امام که از منبع لایزال الهی سرچشمه می گیرد، تنها به او داده شده است. از گذشته و آینده و تمام اسرار آفرینش اطلاع دارد

در این مقال به طور خلاصه و اجمال به رکن اول یعنی مسأله ی امام شناسی اشارتی خواهم داشت.

امام و پیشوا در فرهنگ شیعی دارای مفهومی خاص می باشد. برخلاف مکتب خلافت که امام صرفاً جنبه ی رهبری و مدیریت سیاسی جامعه را بر عهده دارد، امام در نزد شیعیان مقامی فراتر از آن بر عهده دارد.

امامان معصوم در دیدگاه ما شیعیان، دارای دو جنبه ی مُلکی و ملکوتی هستند.

جنبه ی ملکی حضرات معصومین ناظر به جنبه ی انسانی آنهاست. انسانهایی کامل و در اوج. اگر سخن از شهامت و شجاعت باشد آنان در اوجند. اگر از مهربانی و رأفت سخن بگوییم، آنها بر فراز قله های مهرورزی به انسانها قرار دارند. اگر صحبت از یتیم نوازی و توجه آنان به کودکان بی سرپرست باشد، آنها سرآمد روزگار خویش هستند .

 

امام، انسان است. اما چه انسانی. امیرالمومنین یک بشر است. اما کیف بشر؟!

اما جنبه ملکوتی امامان به جنبه هایی گفته می شود که آنها را از انسانها عادی جدا می کند. قدرتهایی را در بر می گیرد که خدا تنها و تنها به آنها اختصاص داده است.

هیچ کس حتی بزرگان و عارفان و علما در آن مقامات و مراتب با آنها شریک و سهیم نیستند.

مثلاً مقام مفترض الطاعه بودن امام از مقامات مخصوص به اوست.

علم غیب و دانش ذاتی امام که از منبع لایزال الهی سرچشمه می گیرد، تنها به او داده شده است. از گذشته و آینده و تمام اسرار آفرینش اطلاع دارد.

ابتدائاً در این زیارت نامه شریف، به این نکته واقف می شویم که امام و پیشوای معصوم ما دارای چه ویژگی هایی است. ثانیاً در می یابیم که ما به عنوان پیروان آنها باید چه خصوصیاتی را دارا باشیم

زیارت جامعه به این نکته اشاره دارد. امام هادی علیه السلام در توصیف مقامات امام می فرمایند:

                                  اصطفاکم بعلمه وارتضاکم لغیبه و اختارکم لسره...

یعنی خدای متعال شما اهل بیت را بر علم و دانش لایزال خود برگزید و شما را بر غیب خویش پسندید و شما را بر سرّ خود اختیار نمود.

در جای دیگر می فرماید:

                      وَ رَضیَکُم خُلفاءَ فی اَرضِه... و حَفَظةً لسِرِّه و خزنةً لعلمه

یعنی خدای متعال پسندید شما را به عنوان جانشینان خود بر روی زمین و حافظان سرّ او و گنجینه های دانش الهی.

امامان معصوم که درود خدا بر تک تک آنان باد، ترجمان وحی الهی هستند.(تَراجِمَةً لِوَحیِهِ)

تنها در مقابل آنها باید زانو زد و معارف الهی را آموخت.

ولایت آنها مایه ی امان از آتش دوزخ است. مقام شفاعت از آنِ آنهاست(و شفعاء دار البقاء) و از آنِ کسانی که آنها می پسندند.

پاکی و عصمت از گناه و حتی لغزش و اشتباه از جمله ابعاد ملکوتی آنان است.

عصمکم الله من الزلل و آمنکم من الفتن و طهرکم من الدنس و اذهب عنکم الرجس اهل البیت و طهرکم تطهیرا

یعنی خدا  شما را از لغزشها حفظ كرد، و از فتنه‏ها ایمن داشت، و از آلودگى پاك كرد،و پلیدى را از شما ببرد، و پاكتان نمود، پاك‏كردنى شایسته‏.

شناخت واقعی و صحیح امام، آگاهی از این مسایل و پذیرش تمام آن مراتب است.

اینها تنها پاره ای از مراتب ملکوتی ائمه ی بزرگوار بود. مراتب دیگر آنها مجالی دیگر می طلبد که انشاءالله در مقالات بعد به برخی دیگر از آنها خواهم پرداخت.

علیرضا مهدوی شاهرودی

بخش اعتقادات شیعه تبیان